دنیای من

این جا می خوام چیز کنم...اممم....هه!نمی دونم!

دنیای من

این جا می خوام چیز کنم...اممم....هه!نمی دونم!

...

سلام!

خوبین دیگه؟

اومدم بگم ....

بذار برا دل خودم بگم! شاید باید تو دفتر خاطراتم می نوشتم ولی....

خدایا...

هر بلایی سرم بیاد میدونم مقصرش خودمم...

اما من هر قدمی که برداشتم..درست یا غلط شو نمی دونم....ازت کمک خواستم...

گفتم تنها تو رو دارم...نگفتم؟

یعنی اینقدر دلم سیاه و کدر شده که خواستی کمکم کنی و نذاشتم و نفهمیدم؟یا اووون قدرررر تو تاریکی بودم که دیدی فایده نداره و.....

من که گفتم تنها تورو دارم...نگفتم؟

...

هرچی تو بخوای...


بعضی وقت ها کار زیاد داشتنم خوبه....

با برنامه می شی...

به بعضی چیز ها که فکر کردن بهشون باعث پریشونیه بیشترت می شه کمتر فکر می کنی...

و این که قدر لحظه ها تو می دونی...

حتی لحظه هایی که فکر می کنی بدترین لحظات زندگیته....

.

.

.

خدایا کمکم کن....

من بد دردایی دارم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد