دنیای من

این جا می خوام چیز کنم...اممم....هه!نمی دونم!

دنیای من

این جا می خوام چیز کنم...اممم....هه!نمی دونم!

...

سلام!

خوبین دیگه؟

اومدم بگم ....

بذار برا دل خودم بگم! شاید باید تو دفتر خاطراتم می نوشتم ولی....

خدایا...

هر بلایی سرم بیاد میدونم مقصرش خودمم...

اما من هر قدمی که برداشتم..درست یا غلط شو نمی دونم....ازت کمک خواستم...

گفتم تنها تو رو دارم...نگفتم؟

یعنی اینقدر دلم سیاه و کدر شده که خواستی کمکم کنی و نذاشتم و نفهمیدم؟یا اووون قدرررر تو تاریکی بودم که دیدی فایده نداره و.....

من که گفتم تنها تورو دارم...نگفتم؟

...

هرچی تو بخوای...


بعضی وقت ها کار زیاد داشتنم خوبه....

با برنامه می شی...

به بعضی چیز ها که فکر کردن بهشون باعث پریشونیه بیشترت می شه کمتر فکر می کنی...

و این که قدر لحظه ها تو می دونی...

حتی لحظه هایی که فکر می کنی بدترین لحظات زندگیته....

.

.

.

خدایا کمکم کن....

من بد دردایی دارم...

...

سلام سلام!

خوبین؟

منم روزگار می گذرونم...با خوبی و بدی هاش دارم روزهایی که می دونم بعدا برای تک تک لحظاتش حسرت می خورم رو همین طوری می گذرونم!

یه خصلت بد انسانه این قدر نشناسیش...


یکی برام آفلاین گذاشته بود:

هیچ وقت به کسی نگو ما به درد هم نمی خوریم شاید اون به درد تو نخوره ، ولی ممکنه تو دوای همه درد های اون باشی....

و این که:

نسل سوم ؛ بد شانس ترین نسل تاریخ ایران :‌ تو نوزادی شیر خشک نایاب شده بود... تو بچگی هم دوران جنگ بود... دوران تحصیل هم هر چی طرح بود رو ما امتحان کردن... نظام قدیم، نظام جدید، نظام خیلی جدید... رسیدیم دانشگاه سهمیه ها بیداد کردن... فارغ التحصیل شدیم به خاطر زیاد بودن جمعیت کار پیدا نشد... خواستیم ماشین بخریم بنزین سهمیه بندی شد....


خواستین این جام یه سر بزنین..

حس مثبتی به آدم می ده!


دیگه این که به نظر شما من همون چیزی قبول می شم که بابام میگه؟  آبگوشت شناسی؟؟ 

هویجوریا!!!

سلام سلام!

دیروز به یه حقیقت تلخ رسیدم و اونم این که من نقاشی رو از زیست بیشتر دوست دارم!!!

نه!! اصلا فکر نکن دیر شده! نهههه! اصلندشم .......؟؟؟!!!نیستم خنگ و ضایع و بدبخت بیچارم خودتی!

هه هه٬ من یه خواهر فسقلی و ووورووووجک دارم نازنین نام! میره مهد کوودک!

دیرووز اومد گفت :مامان مامان....

مامان:جونم؟

نازی:من وقتی ازدباج کنم تو پیر می شی؟

مامان:آره

ــ مامان مامان من می خوام ازدباااااج کنم!

ــ با کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ــ با هر پسری که پیدا بشه!!

ــ

.

.

.

ــ نه!!! با نوید!

ــ نوید کیه؟؟؟؟؟

ــ یه پسر با مزه و مهلبووون اییییینگده کوشووولوویه!

ــ چرا با اون؟؟

ــ آخه به من می خوره...!!!

ــ مثلا؟؟؟

ــ(با یه نگاه عاقل اندر سفیه) دیگه دیگه!!!

***نکته اخلاقی:

هی میگم نذاااارین این بچه سیندرلا و این فیلمای مستهجن خارجکستووونی و بییییییب رو ببینن!!!

اینا همش دسیسه های غربه!!! حالا باور نکنین!!

دوران ظلم تماااام شده....دوران چپاوال  تمام شده....!!!

.

.

. یه لیوان آب لطفا...لا مصب گلوم...

.

.

 

اممم.....خب.....ها؟؟چی؟

****************************************************************

امروووووز هوا عجب محشششر بوووود.دلم می خواست زیر باروون قدم بزنم...بعد روی چمن دراز بکشم و تو اون هوا کتاااااااب بخونم!وااااااااااای!

اما به جااش نشستم پلی کپی فیزیکمو حل کردم ..تازشم از اون رویای بالا خیییییلی هم بیششششتر بهم حاال داد!

یه مو به سرم نموووند!!حس کردم حتما در کلاس حضور نداشتم..

.

.

کسی منو ندیده آیا؟؟؟